شاهنشاهان پهلوی

شاهنشاهان پهلوی

چهارشنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۸۶

مجاهدین خلق ( منافقين ) از پیدایش تا فرجام

عملیات ناکام گروگان گیری پسر اشرف پهلوی :

پس از ضربه شهریور و پیش از دستگیری بقایای سران سازمان ، طرحی در مرکزیت دوم (پس از شهریور) عنوان گردید که امید زیادی بدان می رفت ، بر اساس اطلاعاتی که گروه اطلاعات به دست آورده بود ، محل کار و تردد شهرام پهلوی نیا فرزند جاه طلب اشرف پهلوی شناسایی گردید ، طرح عملیاتی آماده شد که اساس آن گروگان گیری پسر اشرف بود تا در قبال آن آزادی زندانیان مجاهد و فدایی خواسته شود .

در جریان طرح ابتدایی مسئله ، حنیف نژاد مخالفت کرد ولی نظر اکثریت را پذیرفت ، احمد رضایی هم با اصل طرح و شرکت حنیف نژاد در آن مخالفت کرده بود (1)، هدف این بود که به محض ربوده شدن شهرام او را به فرودگاه مهرآباد منتقل کنند ، آزادی زندانیان را مطالبه نمایند و هواپیمایی در اختیار بگیرند تا بتوانند به اتفاق گروکان و زندانیان آزاد شده ایران را ترک گویند .(2)

عملیات در ساعت یازده صبح اول مهر ماه 1350 صورت گرفت ، دو اتومبیل پیکان آبی و قرمز رنگ نزدیک محل کار شهرام توقف کردند ، به محض پیاده شدن شهرام از اتومبیل در جلو ساختمان دفتر کارش در خیابان فیشرآباد (قرنی) چهار مرد مسلح او را احاطه نمودند تا وی را به زور در اتومبیلی آبی رنگ مستقر کنند .

یک سیگار فروش و یک ماشین پا به کمک شهرام شتافتند که با تیراندازی یکی از افراد به سوی ماشین پا ( یا نگهبان) و زخمی کردن وی این مزاحمت برطرف شد ، لیکن مقاومت شهرام که تنومند و ورزیده بود خارج از انتظار افراد عملیاتی بود .

با شلوغ شدن محل و مقاومت شهرام که چندین بار خود را از اتومبیل بیرون انداخت ، ربایندگان وی را رها کردند و گریختند ، (3)در این عملیات ناکام خیرالله قربانی نگهبان ساختمان از ناحیه شکم تیر خورد و زخمی شد .(4)

شهرام پهلوی نیا ماجرا را چنین تعریف کرده است :

صبح آفتابی روز پنج شنبه اول مهر ماه مقابل دفتر خود رسیدم و هنگامی که از اتومبیل پیاده شدم ناگهان با یک مهاجم مسلح روبرو شدم ، دو مرد تفنگ به دست همراه این مهاجم بودند ، چند ثانیه ای طول کشید تا من جریان اوضاع را درک کردم ، مهاجمین به لحاظ تعدادشان قادر بودند مرا به داخل اتومبیل بکشانند ، آنها شروع به تهدید کرده بودند .

در این مرحله یک ماشین پا به مداخله پرداخت و سعی کرد مرا از اتومبیل مهاجمان بیرون بکشد ، در این لحظه مهاجمان شلیک کردند و ماشین پا که از ناحیه شکم تیر خورده بود شروع به فریاد زدن کرد و مهاجمان را ترساند . موقعی که توجه مهاجمان به ماشین پا معطوف شده بود از ماشین بیرون پریدم ، در آن زمان عده زیادی در اطراف صحنه جمع شده بودند ."(5)

ساواک تا سال ها نتوانست عوامل اصلی این عملیات را بشناسد ، از نظر ساواک عوامل این آدم ربایی عبارت بودند از : محمد حنیف نژاد ( مسئول عملیات و مأمور بردن شهرام به داخل اتومبیل ) ، عبدالرسول مشکین فام ( عضو مسلسل به دست ) ، اصغر بدیع زادگان و محمد سیدی کاشانی ( دو عضو مسلح دیگر ) .

پس از دستگیری وحید افراخته در سال 1354 او ضمن اعترافاتش فاش کرد که در جریان گروگان گیری ، محمد حنیف نژاد حضور نداشته بلکه منظور از محمد ، محمد داود آبادی (مهرآئین) مربی جودو سازمان است ، که از قضا جلسات گروه برای بحث درباره این عملیات در منزل وی تشکیل می شده است .

در واقع داود آبادی در جریان گروگان گیری مسئول ربودن شهرام و بردن وی به داخل اتومبیل بوده است و نه حنیف نژاد ، افراخته تصریح کرد که کادر مسلح به مسلسل نیز علی اکبر نبوی نوری بوده و هم او به ماشین پا ( به تصور این که محافظ شهرام است) تیراندازی کرده است ، بعدها در زندان افراد با یکدیگر تبانی می کنند و نقش ها را دگرگون جلوه می دهند ، (6)به همین جهت نبوی نوری و داودآبادی مدت زیادی در زندان نماندند .

دستگیری حنیف نژاد و ....

اندکی از ماجرای گروگان گیری و اقدام ناکام در انفجار دکل ها گذشته بود که طی یک حرکت زنجیره ای اصغر بدیع زادگان ، حنیف نژاد ، علی میهن دوست ، عبدالرسول مشکین فام و چند تن دیگر از عناصر مؤثر سازمان دستگیر شدند .

اکنون دیگر تردیدی باقی نمانده بود که شکست بیش از انتظار سنگین بوده است ، چنان که در متن گزارش های ساواک به چشم می خورد ، جز عناصر رده دو سازمان همه نیروها و کادرهای مؤثر به دام افتادند .

احمد رضایی در کار احیای سازمان :

در جریان سامان دادن به وضعیت بقایای مجاهدین خلق که اغلب به علت احتمال لو رفتن مخفی شده بودند ، احمد رضایی نقش عمده ای ایفا کرد ، در این خصوص بدون استثناء همه نیروهای مسلمان مبارز اتفاق نظر دارند ، از جمله در یکی از کتاب هایی که در نقد سازمان نوشته شده ، آمده است :

پس از دستگیری کادر اولیه ، احمد رضایی به شدت به فعالیت پرداخت و مخلصانه کار کرد ، به نحوی که در شبانه روز گاهی دو تا چهار ساعت می خوابید .... کادرها را سازمان داده ، ارتباط های از هم گیسخته را پیوند می داد و با کارایی و تجربه مبارزه در جبهه ملی و نهضت آزادی و مؤتلفه و سازمان توانست پایه ریزی محکمی بریزد ...(7)

احمد قبلاً در جبهه ملی ، نهضت ازادی و هئیت مؤتلفه عضو فعال بود و با اکثر علما و اسلام شناسان نیز رفت و آمد داشت ... احمد به راستی فردی بود نمونه ، فداکار ، با تجربه ، دارای قدرت رهبری و سازماندهی ... " (8)

احمد رضایی در سال 1324 در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد ، از همان کودکی به فعالیت های اجتماعی علاقمند بود و در مجالس مذهبی ، هیئت ها و کانون های قرآنی شرکت می کرد ، وی تحصیلات دبیرستانی را تا سال آخر ادامه داد ولی به خاطر اشتغال به فعالیت های غیر درسی موفق به اخذ دیپلم متوسطه نشد .

طبق گزارش ها و تحلیل های ساواک ، حضور احمد رضایی (از سال 1342 تا سال 1350) در مساجد هدایت ( آیت الله طالقانی) و جلیلی ( آیت الله مهدی کنی) به کرات مشاهده شده است ، علت حساس شدن ساواک یک سابقه دستگیری یک روزه در مرداد ماه 1342 بوده است .

در آن تاریخ احمد به همراه مجتبی مفیدی مظنوناً بازداشت و به علت نداشتن سوء سابقه و رفع سوءظن مأموران آزاد شدند ، در جریان این دستگیری احمد در حین بازجویی اظهار داشته که امام خمینی را رهبر مذهبی خود می داند . (9)

عبدالصمد ساجدیان عضو دستگیر شده سازمان در شهریور 50 و شوهر خواهر احمد در جریان بازجویی وی را اینگونه معرفی می کند :

احمد یک فرد مسلمان و فعال در کارهای اجتماعی ، نظیر کتابخانه برای مساجد و ... است من از زمان فعالیت سری او که اقدام جهت تشکیل یک گروه یا حزب سیاسی بود، (10) او را شناختم ، اطلاعات سیاسی و روزنامه های نداشت ولی قرآن و نهج البلاغه را خوب تفسیر می کرد ."(11)

به رغم آشنایی گسترده احمد رضایی با اعضای جبهه ملی ، نهضت آزادی و تعدادی از کادرهای نخستین سازمان ، عضوگیری وی همواره مورد تردید بوده است ، تشکیلات اعتقاد داشت که اگر فردی را در جریان آموزش های نظری و عملی تربیت کند و " دیسیپلینه " بار بیاورد بهتر از این است که یک تیم خارج از تشکیلات را جذب کند ، به خصوص کسانی که روابط علنی فعال داشتند و برای ساواک شناخته شده بودند ، مانند : محمد غرضی ، پرویز یعقوبی ، لطف الله میثمی و حتی تراب حق شناس .(12)

این تیپ از اشخاص معمولاً به مقررات تشکیلات عمل نمی کردند .... احمد رضایی هم جزء افرادی بود که اشکال بقیه را داشت و انضباط را خوب رعایت نمی کرد ، محمد مفیدی هم جزء این افراد بود ، این طرف و آن طرف حرف می زد ."(13)

وجود احمد رضایی را روابط گسترده و سابق فعالیت وسیع در تشکل های نیمه علنی به هر حال برای تشکیلات مغتنم بود و از این رو در سال 1348 توسط برادرش رضا رضایی عضوگیری شد و تحت مسئولیت سعید محسن قرار گرفت .

سعید محسن ضمن بازجویی درباره احمد رضایی می نویسد :

از سال 42 احمد رضایی را می شناختم ، در ابتدای تشکیل و نضج سازمان ، برادرش رضا را عضوگیری کردیم ، ولی احمد را به دلیل مستعد نبودن نه . احمد در سال 48 توسط رضا عضوگیری شد ولی قبلاً مطالعات شخصی داشت . چند سال روی او کار کردیم تا آماده شود .

بعد از آن که احمد در کلاس قشر دوم با حنیف نژاد شروع به کار کرد ، در تدوین برنامه آموزشی و تعلیمات برای قشر دوم و گروه بازار کار می کرد ، او عضو ردیف دو می باشد و می تواند تعلیمات خوبی به افراد بدهد ، ولی بیشتر به درد کار تئوری می خورد ."(14)

پس از ضربه شهریور با توجه به زمینه هایی که به تدریج ولی سریع از حمایت روحانیون مبارز و اقشار مذهبی ایجاد شده بود ، احمد رضایی نقش واقعی خود را باز یافت ، ارتباط های وسیع و مؤثر وی سازمان را از نابودی نجات داد .

محمد محمدی گرگانی که در دوران پس از ضربه شهریور ارتباط سازمانی تنگاتنگی با احمد رضایی داشته است می گوید :

"
از شهریور ماه سال 50 من فراری شدم ، با احمد رضایی بودم ، چریک های فدایی هم مثل ما فراری داشتند ، اما وضع شان فرق می کرد ، فرق ما با آنها این بود که آنها خانه ، ماشین ، پول و امکانات نداشتند ولی ما همه اینها را داشتیم .

احمد سر قرارها که می آمد صبح با وانت بود ، بعدازظهر با شورلت بود و شب هم با یک ماشین دیگر می آمد ، چرا ؟ همه به دلیل همین ارتباط ها بود ، چه کسانی می دادند ؟ آیت الله منتظری ، آقای هاشمی رفسنجانی ، آقای ربانی شیرازی و دیگران ، در مورد امکانات این افراد واقعاً سازمان را تغذیه می کردند ."(15)

____________________________

1-
گفتگوها ، مهدی مهروانی بهبهانی و محمد محمدی گرگانی .

2-
روزنامه کیهان ، 26/10/50 ، ص 18

3-
گزارش های ساواک ، گفتار پیشین ، روزنامه کیهان ، 26/10/50 ص 18

4-
روزنامه کیهان 26/10/50 ص 19 – 18

5-
همان ، ص 19

6-
خلاصه پرونده ها .... داودآبادی ، محمد . نبوی نوری ، علی اکبر

7-
حقجو ، تحلیلی بر سازمان مجاهدین ...ص 26

8-
همان ، ص 97 – 98

9-
خلاصه پرونده ها .... رضایی ، احمد

10-
اشاره ساجدیان مربوط به زمانی است که احمد رضایی ، صادق اسلامی و حبیب رهبری با برخی از عناصر گروه جاما مرتبط بودند و پس از دستگیری اعضای آن گروه خود به فکر افتادند که با همکاری برخی از اعضای آزاد شده مؤتلفه و جوانان هوادار نهضت آزادی یک گروه مخفی تشکیل دهند .

11-
پرونده احمد رضایی ، ج 2 ، ص 149

12-
گفتگوها ، بهمن بازرگانی ، تراب حق شناس به دلیل همین حساسیت و شناسایی توسط ساواک از سال های 47 – 48 زندگی مخفی اختیار کرد .

13-
همان

14-
پرونده احمد رضایی ، ج 2، ص 138

15-
گفتگوها ، محمد محمدی گرگانی

==========================

دوستان اين مطلب بدون منبع است و يكي از دوستان فرستاده است اگر كسي منبع دقيق آن را مي داند حتما به ما خبر دهد تا كسي كه اين مطلب را نوشته از ما ناراضي نباشد

با تشكر

هیچ نظری موجود نیست: